اميرطاهااميرطاها، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

امير کوچولوی مامان بابا

من يک نوزادم

من يک نوزادم ؛ نگاهم کن، با چشمانم دنبالت می کنم. من يک نوزادم ؛ در آغوشم گیر، گرمایت را حس می کنم.  من يک نوزادم ؛  گرمم نگهدار، احساس راحتی می کنم.  من يک نوزادم ؛ رهایم کن، با شوق به سویت می شتابم.  من يک نوزادم ؛   برایم بنواز، گوش می کنم.  من يک نوزادم ؛  در گوشم نجوا کن، صدایت را پاسخ می دهم.  من يک نوزادم ؛  به گریه ام توجه کن، به پشتیبانیت دل می بندم.  من يک نوزادم ؛ در آغوشم گیر، آرام می شوم.  من يک نوزادم ؛ دستانم را لمس کن، انگشتانت را می گیرم.  من يک نوزادم ؛ با من حرف بزن، از تو یاد می گیرم....
20 دی 1390

امیرطاها عشق مامانش

اميرطاهای عزيزم تو الان دو ماه و چهارده روزه که به دنيا اومدی . تقريبا گردن گرفتی وقتی می خوابونيمت کمرتو بلند ميکنی, هی دست و پا ميزنی انگار که داری ميدوی و دوست داری همه جارو ببينی. وقتی يکی باهات حرف ميزنه خوب گوش ميدی و شروع ميکنی به آقو آقو کردن و هی می خندی. خلاصه مامانی دل همه رو بردی.                 ...
20 دی 1390

جوجه جوجه طلائی

  جوجه جوجه طلائی     نوکت سرخ و حنائی   تخم خود را شکستی     چگونه بیرون جستی   گفتا جایم تنگ بود       دیوارش از سنگ بود   نه پنجره نه در داشت   نه کس ز من خبر داشت   دادم به خود یک تکان   مثل رستم قهرمان   تخم خودرا شکستم       اینجوری بیرون جستم       ...
20 دی 1390

بدون عنوان

  *لالالالا  گل نازم * تويي سرو سرافرازم * تويي سرو و تويي كاجم * تويي افسر، تويي تاجم   * لالالالا گل نرگس * نباشم دور، ِز‌‌ تو هرگز * هميشه در برم باشي * چو تاجي بر سرم باشي   *لالالالا گل مريم * چه گويم از غم و دردم *غم من در دلم پنهان * بيا اينجا بشو مهمان   * لالالالا گل مينا * بخواب آروم ،گل بابا * بابا رفته ، سفر كرده * الهي زودي برگرده   * لالالالا گل شب بو * نگاهت مي كند جادو * ببينم چشم شهلايت * به زير آن كمان...
20 دی 1390

پاشو پاشو کوچولو

پاشو پاشوکوچولو ازپنجره نگاه کن باچشمان قشنگت به منظره نگاه کن آن بالا بالاخورشید تابیده بر آسمان یک رشته کوه پایین تر پایین ترش درختان نگاه کن آن دورها کبوتری می پرد شاید برای بلبل از گل خبر می برد ...
17 دی 1390
1